حجاب، قفس تنگ یا دژ محکم؟

ساخت وبلاگ
گاهی اوقات به این فکر می کردم که چرا ما باید چادر سر کنیم و به بیرون از منزل برویم و چرا نباید مانند کشورهای اروپایی و آمریکایی در فصول مختلف با آن چه که دلمان می خواهد بیرون بیاییم و اصلا چرا محصوریم در چندین لباس؟

چرا باید در دمای 45 درجه تابستان یک چادر مشکی و یک روسری برسر کنیم و کلی لباس هم زیر آن داشته باشیم که مانند یک سماور درحال جوش بشویم و در سرمای زیر صفر زمستان نیز ما بیاییم و با کلی لباس های زمستانه و سنگین باز چادر سرمان کنیم؟ هر چه فکر می کنم می بینم که ما زن ها در جامعه همواره مظلوم هستیم.

اصلا چرا ما حق نداریم برای جلب جنس مخالف هرگونه که دوست داریم باشیم و چرا این همه سختگیری برای زن در جامعه شده است ولی مردها می توانند انقدر آزاد و رها باشند و بعد می گوییم این اسلام دین عدالت و مدافع حقوق بخصوص زنان است.

به هرحال این افکار در سرم بود ولی چندی قبل مجبور شدم برای درس اندیشه اسلامی خود مقاله ای که استاد دستور داده بود را در مورد موضوع حجاب بنویسم و برای همین به سایت های مختلفی سر زدم از جمله پایگاه اطلاع رسانی حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری که مطالب جالبی از آقا در آن بود.

یک قسمتی از آن آنقدر زیبا جوابم را داده بود که چرا ما مانند خارجی ها نیستیم که لحظه ای فکر کردم آقا حرف ها و افکار من را خوانده است و این جواب را داده است.

مقام معظم رهبری با این رویکرد همه‌فهم و معقول از زن در دیدگاه اسلام به تحلیل استراتژی روانی و تبلیغی کلان غرب در حوزه فرهنگ می‌پردازند و به موضوعی اشاره می‌کنند که شاید بدون تبیین صحیح آن هرگز نتوان به نتیجه قابل ملاحظه‌ای در مورد بحث حجاب رسید: «زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندکی در پرده بودن همراه است، این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن و آنچه را که باید با نظم و قانون پیگیری شود - آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد- بی‌قانون و بی‌نظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است که در درجه اول به زن و در درجه بعد به همه بشریت - زن و مرد انجام گرفته، این کار را سیاستهای غربی کرده‌اند.

آن طور جنس زن را - یعنی همان بخش زیبا و لطیف و مستور و در پرده وجود بشر را - برای شغل، برای تبلیغات، برای کار به میدان کشاندن، از لبخند او، از زیبایی‌های او، از جسم او، از چهره او برای ترویج فلان جنس بی‌ارزش و پست، برای به دست آوردن پول استفاده کردن، این چیزها را هم دنبال خودش دارد، طبیعی است.»
ایشان با این رویکرد به روح تشریع حجاب در احکام اسلامی یعنی تکریم و تجلیل زن اشاره می‌کنند و با تعبیر دقیق و مختصر «حجاب زن، تکریم زن است» به سرنوشتی که فرهنگ غربی برای زن رقم زده است، اشاره می‌نمایند و علی‌رغم آن‌که منکر تجربه‌های مثبت فرهنگ غرب نیستند وضعیت آشفته زن در جهان امروز را مورد بررسی قرار می‌دهند: «زن در فرهنگ و دنیای غربی به ابتذال کشانده شده، تحقیر شده و به او اهانت شده است... زن برای این‌که شخصیت خودش را نشان بدهد، بایستی برای مردان چشم‌نواز باشد. این شد شخصیت برای یک زن؟ بایستی حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه‌گری کند تا مردها خوششان بیاید، این تعظیم زن است یا تحقیر زن؟... یکی از نشانه‌های مردسالاری غربی‌ها همین است که زن را برای مرد می‌خواهند، لذا می‌گویند زن آرایش کند تا مرد التذاذ ببرد. این مردسالاری است، این آزادی زن نیست. این در حقیقت آزادی مرد است. می‌خواهند مرد آزاد باشد، حتی برای التذاذ بصری، لذا زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرّج در مقابل مرد تشویق می‌کنند.»

حقیقت امر این است که پس از مطالعه این مطلب کمی در فکر فرو رفتم و دیدم که افکار من کمی متحجرانه بود و هر قدر به مساله عمقی نگاه کردم دیدم که اسلام بخصوص در این زمینه هوای زن را بیشتر داشته است و در واقع با این سختگیری آسایشی برای خود ما بوجود آورده است.

بارها شده بود که در دانشگاه می دیدم دخترانی را که با تیپ های مختلف به خیابان ها می رفتند و یکی مانتوی کوتاه و موهای نمایان، یکی با لباسی پوشیده تر و حجابی کامل تر و افرادی هم با چادر بودند و برای خودم جالب بود که توجه چشم های ناپاک به چادری ها کمتر بود مثلاً می دیدم دخترهایی که با تیپ های نا معقول و آرایش های زننده بودند هر قدم که برمی داشتند یک خودرو برای آنها بوق می زد و صدایشان می کردو یک متلکی به آنها می انداخت.

و آنهایی که حجاب کامل تری داشتند را کمتر و در نهایت چادری ها خیلی خونسرد و راحت بدون آنکه در خیابان ها حرفی یا متلکی به سمت آنها روانه شود می رفتند و البته در همان افراد چادری هم کسانی بودند که.... بماند.

حال اگر از هر منظر به داستان نگاه می کنم می بینم در واقع اسلام یک سپر برای حفظ و حراست من در مقابل نگاه های هرز و بخصوص شیطان قرار داده است بنام پوشش و در واقع من با پوششی که انتخاب کرده ام آزاد شده ام تا در جامعه امروزی بتوانم قدم بزنم و مزاحم ها را از خودم دور کنم.

این یک حقیقت است که قلعه نفوذ ناپذیر قلعه ای است که دیوارهای محکمی داشته باشد که از حمله دشمن جلوگیری کند زیرا هر قدر هم شما سربازان قوی و کارآمدی داشته باشید اگر دیوارهای قلعه شما سست باشد به راحتی دشمن در قلمرو شما نفوذ کرده و پس از کمی گذر زمان شما را شکست می دهد.

مساله حجاب برای زن دقیقا همین گونه است و هر قدر که من انسان محکمی باشم در مقابل حیله ها و نقشه های شیطان اگر حجاب محکمی دور خود نداشته باشم پس از گذر زمان شیطان در آن نفوذ کرده و با پیشرفت و نفوذ خود کم کم قلمرو پادشاهی من که همان قلب است را از من گرفته و بر من حکمرانی می کند و بعد از آنکه میراث و گوهر وجودی من را به تاراج برد و همه چیز من را ازمن گرفت به حال خودم رها می کند و می رود.

به همین دلیل می گویم این دیوار محکم اگر نگهداری اش هزینه دارد و سخت است که در گرما و سرما باشد اما در واقع از من قلعه ای نفوذ ناپذیر در مقابل دشمن قسم خورده من ساخته است.

پس ارزشش را دارد...

زیبایی در نقاب...
ما را در سایت زیبایی در نقاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abaham6775d بازدید : 72 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 1:45